زهرا و امیر علیزهرا و امیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
از آغاز زندگیمون از آغاز زندگیمون ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

شاهزاده قلبم

جشن سیسمونی

سلام گلای قشنگم امیدوارم که هر چه سریعتر این ماهها بگذره و با قدم قشنگتون پا به این دنیا بزارین دیشت 11/8/90 جشن سیسمونی شما عزیزان بود خیلی خوش گذشت دست عزیزجون درد نکنه واقعا" سنگ تموم گذاشت همه بودن بزرگ و کوچیک عزیز جون، مامان جون بابایی ، خاله سمیرا ، عمه معصومه ، عمه محبوبه ، عمه سهیلا ، خاله بابایی ، عمه بابایی و دختر عمه تون هاجر خلاصه جشن باشکوهی برگزار شد خیلی خیلی خوش گذشت عزیز جون وقتی می خواست وسایل شما وروجکا رو معرفی کنه اول از همه با لباس عروس زهرا جون و کت شلوار امیر علی جون وارد سالن شد وقتی وارد شد همه با دست و کل از شماها استقبال کردن بعد چمدونای لباساتون رو آورد که یکی شامل لباسهای نوزادیتون و دیگری شامل  لب...
12 آبان 1390

تعيين جنسيت

سلام عزيزان دلم امير علي و زهرا جان خوبين ؟ روز دوشنبه عصر 4/7/90 وقت دكتر داشتم از اونجايي كه توي اين ماه قرار شد جنسيت عزيزانم رو بگن همه منتظر بودن هم از خانواده پدري و هم از خانواده مادري . باباتون نذاشت كسي همراه ما به مطب بياد و خودش با وجود اينكه خيلي خسته بود همراه من اومد وقتي وارد اتاق دكتر شدم منو معاينه كرد و گفت كه كيسه آب شما ها از هم جدا هست و خدا رو شكر هر دو تون سالم هستين بند نافتون هم اصلا" بهم گره نخورده خلاصه من منتظر بودم كه جنسيت شماها رو بهم بگه خلاصه همه چي گفت تا رسيد به جنسيت همين كه مي خواست بگه موقع اذان مغرب بود و صداي الله اكبر بلند شد همونجا از خدا خواستم كه الان همون چيزي كه د لم مي خواد بهم بگه ك...
10 مهر 1390

بدون عنوان

خبر خبر خبر این دفعه خبره خیلی داغتره داغ داغ من سه هفته پیش تحت نظر دکتر قرار گرفتم توی این مدت خیلی کمر درد و پهلو درد داشتم و وقتی به دکتر گفتم اون گفت که این دردها رو باید ماههای 5 یا 6 بگیرم نه الان ، خلاصه بهم گفت که برم برای سونوگرافی وقتی روی تخت قرار گرفتم و دکتر چک کرد گفت که عزیزم شما صاحب دو قلو هستید وای باورم نمی شد بهش گفتم خانم دکتر تو رو خدا دوباره بررسی کنید و اون دوباره بررسی کرد و گفت صد در صد دو قلو هستند و باز با تائید گفت که دو قلو هستش خانم کتر خیلی خوشحال بود نمی دونم چرا ، علاوه بر خانم دکتر دو نفر دکتر دیگه هم داخل اتاق بودند اونا با صدای خانم دکتر سریع اومدند و گفتند که بزارید ما هم نگاه کنیم وقتی...
6 شهريور 1390

خواب

سلام نفسم نمی دونم اونجا بهت خوش می گذره یا نه ؟ البته عزیزم من از دیشب دیگه تمرین خواب رو انجام دادم خیلی سخت بود آخه این پهلو به اون پهلو شدن حتما" باید بشینی و بعد این طرف و اون طرف بشی ولی من هر بار که بلند شدم صلوات فرستادم و به خاطر تو تحمل می کنم مامانی این شب ها بابایی خوابش نمی بره نمی دونم تو فکر چی هست حتما" تو فکر تو وروجک . عزیزم دوست دارم قد ستاره های آسمون بای
16 تير 1390
1