بدون عنوان
سلام به شیر مرد مامانی
عزیزم خیلی مردونه سلام و علیک می کنی دست می دی احوالپرسی می کنی و همه می بوسنت و بهت ماشاء اله می گن ، اون شب رفتیم شاهچراغ زیارت ، در ورودی شاهچراغ ، پلیس راهنمایی و رانندگی ایستاده بود و تو با دیدن پلیس ، ذوق زده شده بودی دست بابایی رو گرفتی ، گفتی بابا بریم پیش آقا پلیسه ، بابایی هم گفت باشه ، باهم دیگه رفتیم پیش آقا پلیس، وقتی به آقا پلیسه نزدیک شدی گفتی :
سلام آقا پلیس
آقا پلیس هم جواب داد : به به چه بچه خوبی ، علیک سلام
گفتی : کو تفنگت
آقا پلیس هم گفت : اینهاش کنار جیبمه
گفتی : می خوای دزدا رو بگیری
اونم گفت : آره عزیزم
گفتی : خداحافظ
اونم گفت ماشاء اله به این بچه ، عزیزم برو به سلامت
بعدش با هم وارد شاهچراغ شدیم تو و بابایی وارد صحن شدید و منو زهرا هم توی محوطه قدم می زدیم وقتی بابایی اومد بهم گفت امیرعلی ، یک روحانی رو توی صحن دیده بهم می گه بابایی این کیه ؟
بابا هم جواب داده ، این روحانیه
بریم پیش روحانی می خوام بوسش کنم
بابایی هم گفت باشه تو رو برده پیش روحانی ، به روحانی گفت سلام علیکم حاج آقا ، بچه من از شما خوشش اومده می گه می خوام بوسش کنم ،
روحانی هم سرشو میاره پائین ، بوست می کنه می گه آفرین پسر خوب
خلاصه همدیگرو بوس می کنن و بعد از زیارت میان بیرون
الهی قربون پسر گلم برم
که به این زودی مرد شدی