فوت دایی احمد
سلام گلهای قشنگم
امروز می خوام از دایی احمد بگم ، دایی احمد خیلی دوستون داشت هر موقع زنگ می زد و گوشی رو به شماها می دادم خیلی ذوق می کرد و می گفت که ای کاش اونجا بودم هر دوتاشون رو می خوردم اما وقتی به شیراز اومد که خیلی دیر شده بود ، به جایی که به خونه خودش بیاد راهی خونه جدیدی به نام قبرستون شد . آره دایی احمد دایی بزرگتون فوت کرد ، ولی خدا رو شکر که شما ها رو تو سه ماهگی دید ، کوچولوهای نازم دایی تون به خدا خیلی نزدیک بود نمازش رو می خوند ، خدا رو خیلی دوست داشت به خاطر همین خیلی زود پیش خدا رفت عزیزانم اون سفارش کرده که همیشه به یاد خدا باشیم ، با یاد خدا بشنویم ، با یاد خدا راه بریم ، با یاد خدا حرف بزنیم و به جز خدا در قلبمون کسی رو راه ندیم این وصیت نامه دایی احمد هست ، فرشته های مهربون الان شما 10 ماه و 20 روزتون هست برای دایی احمد خیلی دعا کنین که روحش همیشه در آرامش باشه .
آمین