بدون عنوان
سلام
ديشب آقا جون ، عزيز جون ، خاله خونه ما اومدن شما از خوشحالي نمي دونستين چكار كنين ، خودتون رو لوس مي كردين و آهنگ بومب ، بومب دوست دارم رو مي خونديم خاله هم كلي باهاتون بازي كرد و شماها هم دست بردار نبودين ، تا اينكه موقع نماز شد ، خاله چادر نماز پوشيد تا نماز بخونه مگه شماها گذاشتين ، رفته بودين زير چادر و بيرون نمي اومديد ، بعدش بابايي اومد و بعد از چاق سلامتي ، كمي گپ و گفت ، بابايي گفت كه آقاجون اينا رو مي رسونه و ماهم همراهشون رفتيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی