راه رفتن امير علي
سلام امير علي جان
مادر بلاخره راه افتادي حدود دو هفته هست كه قشنگ راه ميري از روي زمين خودت بلند مي شي بهت تبريك مي گم و اميدوارم كه هميشه با دستهاي پرتوانت از روي زمين بلند بشي و در برابر مشكلات زندگي كم نياري عزيزانم ديگه كم كم نزديك عيد نوروز هستيم تا عيد 29 روز ديگه باقي است فكرم تميز كردن خونه هست نمي دونم با شما وروجكا چه جوري خونه رو تميز كنم ؟ ديشب كمي اتاق خواب رو تميز كردم وقتي از در اتاق بيرون اومدم شما تمام محتويات داخل ميز كامپيوتر رو بيرون آورده بوديد و همه جا پخش كردين نمي دونستم چه كار كنم گذاشتم شماها كه خوابيديد دوباره اونجا رو تميز كردم راستي ديشب منبع غذايي امير علي رو پلمپ كرديم مي دونين چرا ؟ چون كه امير علي قسمتي از ديوار خونه كه ترك خورده بود و گچ ديوار كنده شده بود ميرفت اونجا و خاك ديوار رو مي خورد همچين مزه مزه مي كرد كه انگار داره بهترين غذاي دنيا رو مي خوره ما هر كاري كرديم كه نخوره نشد كه نشد تصميم گرفتيم با يك تيكه كاغذ ديواري اون قسمت رو با چسب پهن محكم كنيم زهرا هم هر كاري كرد كه بكنه و به داداشش كمك كنه نتونست براي اولين بار ما موفق شديم من به خودم و بابايي تبريك ميگم دوستون دارم